نگاهی به موضوع رقابت در استارتاپها
شانزده و هفدهی بهمنِ سال کرونا، بعد از مدتها دوری اعضای اکوسیستم کارآفرینی و استارتاپی کشور، رویدادی برگزار شد تا حداقل هزار نفر از متخصصین دور هم جمع شوند و بتوانند به صورت مجازی دیداری تازه کنند. «رویداد تخصصی بازاریابی دیجیتال» در حالی با حضور مهمترین بازیگران دیجیتال مارکتینگ ایران برگزار شد که همه تشنهی چنین رویداد و چنین محتوایی بودند. استقبال از این رویداد به قدری بود که هشتگ #dmtalk7 در توییتر به ترند اول ایران -و بالاتر از مرحوم علیانصاریان- تبدیل شد. وقتی چنین اتفاق خوشایندی در حال وقوع است، یک فرصت مغتنم پیش میآید تا اعضای این اکوسیستم نوپا که در این وضعیتِ عجیب و غریب دنیا و مملکت، شکنندهتر از همیشه شده، بیش از پیش به هم نزدیک شوند و فکری برای خوب شدن حال یکدیگر کنند.
ماجرای رویداد بازاریابی دیجیتال چه بود؟
برگزاری این رویداد و اتفاقاتی که در طی آن رخ داد باعث شد تا من موضوعی را که مدتها بود در ذهن داشتم، به رشتهی تحریر درآورم. برای اطلاع خوانندگانی که در جریان نیستند در همین حد اشاره کنم که دقایقی مانده به شروع این رویداد، زیرساخت یکی از سرویسهای مرتبط با رویداد با اختلال مواجه شد. مسئولین برگزاری یک ساعت برنامه را به تعویق انداختند تا مشکل برطرف شود اما در نهایت تصمیم گرفتند تا از راهحل دیگری استفاده کنند. همین ماجرا باعث شد تا موضع «رقابت» میان سرویسهای موجود مجددا مطرح شده و نقلقولهای متفاوتی به میان بیاید.
اما خود این رویداد یک برد بود. بیش از ۱۴ برند در برگزاری این رویداد مشارکت داشتند و بیش از ۱۵۰۰ نفر به صورت آنلاین آن را دنبال کردند. برندهی این رویداد کسی نبود جز اکوسیستم استارتاپی ایران که نشان داد با قدرت ایستاده و به تعهدش ادامه میدهد.
رقابت بر سر چیست؟
همهی ما، از بزرگترین استارتاپ ایرانی بگیرید تا کوچکترینمان، در عین اهمیت و قابل ستایش بودن، در مقابل بزرگی بازار و فرصتهایی که وجود دارد، یک شوخی هستیم! جدا از بازار اینترنشنال، در همین ایران هم در مقابل بازار سنتی و آن نیازی که سمت مردم وجود دارد، اثرگذاری ماها بسیار ناچیز است. بازار اینقدر وسیع است و مردم اینقدر نیاز برطرف نشده دارند و دیجیتال اینقدر جای رشد و پیشرفت دارد که هر آدم عاقلی در نگاه اول میفهمد که رقیب اصلیاش، نه برادر و رفیق و استارتاپ بغلی، بلکه خود بازار است. وقتی این همه مانع برای کارآفرینی و کسب و کار وجود دارد، وقتی بزرگترین استارتاپهای ایرانی هنوز خودشان را در مقابل بزرگی بازار هیچ میدانند، وقتی زنده بودن خیلی از ماها به یک کشفلوی ناچیز بند است، انتخاب خودیها برای رقابت کردن و صرف نیرو، بدترین اشتباه ممکن است.
همافزایی جایگزین رقابت
اگر فهمیدیم رقابت با استارتاپهای دیگر، کارزار اشتباهی است، حالا میتوانیم به فکر جایگزین آن باشیم. پیشنهاد من، همافزایی است. هیچ دو استارتاپ ایرانی شبیه به هم نیستند و هیچ کدام نیستند که حداقل یک ارزش پیشنهادی برتر ارائه ندهند. چرا این برتریهایمان را کنار هم نگذاریم و قویتر نشویم؟ مگر نه این است که هدف «ارزشآفرینی» است و در نهایت میخواهیم که مردم سرویس بهتری بگیرند و راحتتر زندگی کنند؟
لحظهنگار این فرهنگ را شروع کرده است. سال گذشته ما زیرساخت و CDN خودمان را که مدتهای برای آن تلاش کرده بودیم کنار گذاشتیم و از آن را برونسپاری کردیم. چون برون سپاری در این مورد بصرفهتر بود. هرگاه مشتریانمان میخواهند بازپخش رویدادهایشان بیشتر دیده شود، ما سایتهای اشتراک ویدیو را به آنها پیشنهاد میکنیم. چون آنها ابزارهای بیشتری برای نمایش بازپخش ویدیوها دارند. استارتاپهای حوزه رویدادها هم هر کدام مزیتی برای خود دارند که مشتری به واسطهای، آنها را انتخاب میکند.
قدم بعدی چیست؟
راهی نداریم جز این که همافزایی کنیم. اگر به دنبال ارزشآفرینی یا حتی اگر به دنبال بالا بردن سهم بازار و رشد ارزش شرکتمان هستیم، باید کنار یکدیگر بایستیم. فقط باید به فکر حل کردن نیاز کاربر باشیم نه مطرح کردن راهحل خودمان. یادمان باشد:
زمانی محصول ما خوب کار میکند، که مردم در مورد محتوا یا سرویسی که از ما میگیرند اظهار نظر کنند نه خود محصول!
امروز این سوال در ذهن ماست که «اگر ۵۰ سال آینده از ما بپرسند در دوران کرونا چه کردیم، چه جوابی داریم؟» امیدواریم از این امتحان سربلند بیرون بیاییم.
امیرحسین