ماجرای ممنوعیت پخشزندهی گزارش عادل فردوسیپور چه بود؟
چرا لحظهنگار تصمیم گرفت «گزارش عادل» را پخش کند؟
لحظهنگار به دو دلیل تصمیم به پخشزندهی گزارش عادل فردوسیپور گرفت. اول این که سالها تلاش کردیم تا در همین لحظاتی که مردم به محصول ما نیاز دارند در خدمت آنها باشیم. خیلیها نمیتوانستند یا نمیخواستند از اینستاگرام بازی را دنبال کنند. ما میبایست راهحلی را برای مردم فراهم میکردیم.
دوم این که ساعاتی مانده به بازی، مسئول اینترنت کشور خبر از ناپایداری اینترنت و هدررفت پهنایباند خارجی داد. میخواستیم سهمی داشته باشیم در کمتر کردن این ناپایداری و هدررفت. پس تصمیممان را گرفتیم و فرایند آمادهسازی را شروع کردیم.
هماهنگی کامل فقط در زمانهای خاص
ما سالهاست دنبال مجوز هستیم. همان زمانهایی که اصلا سازمان و دم و دستگاهی برای صدور مجوز صوت و تصویر فراگیر تشکیل نشده بود. لحظهنگار کارش را از موقعی شروع کرد که نه اینستاگرام لایو داشت و نه «خودشان» میدانستند پخشزنده بر بستر اینترنت چه معنایی دارد. از همان زمان تاکنون بارها پاسکاری شدیم. مشکل، ندادن مجوز نبود. مشکل ابهام و معطل کردن بود. انگار که سیاستشان این بود: «منع کن و مسئولیت نپذیر»
جالب است که پس از این همه سال و بالا و پایینها، روز شنبه برای اولین بار شاهد یک هماهنگی و شفافیت کامل از سوی «خودشان» بودیم. دقایقی مانده به شروع فینال با ما تماس گرفته شد که اگر این بازی را پخش کنید فیلتر میشوید. چه کسی زنگ زد؟ نمیدانیم. آیا نامهی مکتوبی ارسال کرد؟ قاعدتا نه. ولی ظواهر امر مشخص بود که اگر این برنامه پخش شود فیلتر خواهیم شد و زحمات چند سالهی تیم ما از بین خواهد رفت. فقط در یک کلمه پاسخ دادند که این درخواست از سمت «سازمان» است.
بالاخره مجوز پخش محتوای سازمان را گرفتیم!
سریعا با «سازمان» تماس گرفتیم. تعدد رفت و آمدها در این سالها باعث شده بود یکدیگر را خوب بشناسیم. وقتی از صحت ماجرا مطمئن شدیم، پرسیدیم: «مگر میخواهیم محتوای سازمان را پخش کنیم که مثل دفعات قبل منع میکنید؟» و یک جواب حیرتانگیز شنیدیم: «اتفاقا این دفعه مجوز پخشزندهی بازی برایتان صادر شده. اما این بار فقط محتوای ش.۳!» داشتیم شاخ در میآوردیم. تا همین دیروز اگر کوتاهترین محتوایی از آنها بدون کسب اجازه منتشر میشد، نامهی حقوقی درب شرکت بود. بسی جالب است که این بار خودشان بدون درخواست ما چنین مجوزی صادر کردهاند! این تنها باری بود که ما از سازمان مجوز پخش یک برنامه را دریافت میکردیم!
تصمیمی سخت از جنس دقیقهی نود
همیشه در چارچوب قوانین کشور حرکت کردیم و در آینده نیز همین خواهد بود. به قوانین کشورمان باور داریم اما چه میشود کرد که فعلا اجرای قوانین به دست «آنها» افتاده است.
دهها هزار نفر به لینک ما آمده بودند و چشمانتظار شنیدن صدای آقای گزارشگر. باید در لحظه تصمیم میگرفتیم. آن طرف خط میگفت میتوانید پخشزندهی بازی را انجام دهید و ما میگفتیم اگر صدای عادل را پخش نکنیم هیچ صدای دیگری را پخش نمیکنیم. پخشزنده را قطع کردیم. پوزش خواستیم از مردم ایران، و در دلمان از عادل خان. خوشحال بودیم که یک بار دیگر صدایش را شنیدیم و ناراحت از این که چرا زمین بازیمان اینقدر کوچک شده است.
زمین بازی این بار نه قطر بود و نه آزادی. زمین بازی جایی بود که یک طرفش عادل -بخوانید عدل- بود. عدل همان حق است و حق همان چیزی که مردم میخواهند. ما باور داریم وقتی حق را دیدی «باید» در زمینش بازی کنی.